تولد و مختصر اوایل زندگی
عبدالرحمن شرفکندی در 25 فروردین سال 1300 هـ.ش در مهاباد دیده به جهان گشود. برخی از منابع زادگاه او را روستای شرفکند بوکان ذکر کردهاند.
فوت مادر
مادر هژار در سن هفده سالگی به علت بیماری سخت دیده از جهان بست. این در حالی بود ک که او تنها دو سال داشت، مرگ مادر سختی و تلخی زیادی را به زندگی او تحمیل کرد.
دایههای هژار
پس از فوت مادر پدر هژار او را به خاتون شرافت میسپارد، پس از آن که خاتون شرافت فوت میکند، او را به دایهی دیگر به نام رقیه خاتون میسپارد؛ با ازداج مجدد پدرش او را نزد خود باز میگرداند.
پدر شرفکندی
پدر ماموستا هَژار ملا محمد بور نام داشت، او شخصیتی مذهبی داشته و به دلیل علاقه زیادش به عبدالرحمن سیوطی (از عالمان اهل سنت) نام وی را عبدالرحمن گذاشت.
تحصیلات دینی و علمی
عبدالرحمن دوران کودکی و نوجوانی خود را در حوزههای دینی و علمی زادبوش گذراند، پدرش تا سن 5 سالگی قبل از اینکه او به مکتب برود الفبای عربی و خواندن قرآن را به صورت کامل به او یاد داده بود. اولین معلم او در حوزه مذهبی طلبهای به نام سید محمد بود که فرهنگ لغات عربی، معلقات سبع(معروفترین دیوان شعر اعراب قبل از اسلام) و لامیه العجم نوشته طغرایی اصفهانی (کیمیاگر و ادیب عرب) را نزد او یاد گرفت. در همین دوران با اشعار نالی (ملاخدر شاویسی میکایلی، شاعر کُرد) آشنا میشود.
کوچ به روستای طرغه بوکان
با اجرایی شدن قانون جایگزینی پوشاک و اجباری شدن پوشیدن کلاه پهلوی و کت و شلوار پدر هژار به دلیل عقاید دینداری خود حاضر نشد تن به این پوشش دهد. به همین دلیل از روی ناچار همراه با خانواده به روستای طرغه بوکان کوچ کرد، وی در این روستا پیشه کشاورزی را اختیار کرد و تا پایان عمر به آن مشغول بود.
قدم گذاشتن در مسیر ادبیات
ههژار به کمک ملاحسین مجدی در مسجد بازار مهاباد دو کتاب بانت سُعاد اثر کعب بن زهیر و لامیه العرب اثر شنفری را فرا گرفت.
آغاز سفر برای یادگیری
سفرهای او به اکثر روستاها و شهرهای اطراف بوکان شروع شد و تا فوت پدر ادامه پیدا کرد؛ در طی این سفرها علاقه وافرش باعث شد که دیوان شاعران زیادی را بخواند و اشعار زیادی از آنان را حفظ کند.
فوت ملامحمد بور پدر هژار
پدر عبدالرحمان شرفکندی در سال 1317 هـ.ش دار فانی را وداع گفت. با فوت پدر ههژار تحصیل را رها کرد و برای کسب درآمد به شهر مهاباد نقل مکان کرد. برای مدتی در اداره دخانیات بوکان مشغول به کار شد.
شروع نگارش آثار ادبی
علاقه وافرش به شعر و دوستیش با آن سبب شد که همزمان با کار کردن شروع به سرودن شعر کند. کار خود را با اشعاد انتقادی طنزی در حوزه مسائل غیراخلاقی رایج در ادارات آن زمان شروع کرد. پس از مدتی که اشعارش مورد پسند عامه مردم قرار گرفت، نام ههژار (به معنی بینوا و بیچاره) را برای خود انتخاب کرد.
اولین دیوان شرفکندی در سن 25 سالگی با عنوان آلکوک (برگ سبز) در سال 1325 در چاپخانه شهر تبریز به چاپ شده و منتشر شد.
زندانی شدن و فرار کردن به خارج از کشور
به مدت 2 ماه به علت مسائل سیاسی عبدالرحمان شرفنکدی در شهر سقز زندانی شد. پس از دو ماه تصمیم به انتقال او به زندان مهاباد را کردند، هژار از این فرصت استفاده کرده و در مسیر فرار کرد و به عراق رفت.
در عراق به علت کار سخت به شدت بیمار شد، برای درمانش او را به بیمارستان جبل لبنان بردند. پس از بهبودی تصمیم به ماندن در لبنان گرفت، در طول دو سال اقامتش در لبنان با مطالعات خود موفق شد تا بر زبان و ادبیات عرب مسلط شده و میزان آشنایی و دانش خود را در مورد آن تکمیل کند.
پس از دو سال به عراق بازگشت و عضو مجمع علمی این کشور شد. در طول مدت فعالیتش در این مجمع پس از تحقیق و مطالعه موفق به انتشار چندین مقاله و شعر شد. پس از آن تصمیم گرفت تا برای کسب علم به سوریه سفر کند، او به مدت سه سال در سوریه مشغول مطالعه و آشنایی عمیق تر با زبان عربی شد.
هژار همچنین عضو آکادمی علوم آذربایجان و آکادمی علوم کرد در شهر پاریس بود. عبدالرحمان شرفکندی به کمک دوست قدیمی خود محمدامین اسلامی (متخلص به هیمن و هیمن موکریانی) کمکهای فراوانی در ایجاد و تأسیس مرکز نشر فرهنگ و ادب کُرد، انتشارات صلاح الدین ایوبی و نشر مجله کُردی سروه انجام دادند.
بازگشت به ایران
پس از عهدنامه 1975 الجزایر، هژار در سال 1353 به ایران بازگشت و در عظیمیه کرج ساکن شد. بازگشت هژار و سابقه مطالعات او در طی دوران عمرش در حوزه ادبیات عرب باعث شد که بهرام فرهوشی از اساتید دانشگاه تهران ترجمه کتاب قانون در طب اثر ابن سینا را به وی پیشنهاد کند. در ازای دستمز مختصری هژار موفق شد پس از سالیان دراز موفق به ترجمه کتاب قانون ابن سینا به فارسی شده و اولین جلد آن را منتشر کند. با این ترجمه هژار وارد محافل عملی و ادبی شد و موفق به دریافت عضویت فرهنگستان زبان و ادب فارسی شد.
تجلیل رهبر ایران از هژار
سید علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی ایران در دیدار سال 1388 هـ.ش با نخبگان استان کردستان در مورد نثر و ترجمه کتاب قانون در طب ابن سینا با ترجمه هژار این چنین میگوید:
((نثر مرحوم عبدالرحمن شرفکندی (هژار) که دوستان اشاره کردند، حقاً کار بسیار بزرگی را انجام داده؛ این ترجمهٔ کتاب قانون ابن سینا یک کار پیچیده و مرکب و بسیار ارزشمند است … به من خبر دادند که این کتاب ترجمه شده و کتاب مرحوم «هژار» را آوردند، من کتاب را که خواندم، دیدم هر کسی این کتاب را بخواند، حقاً و انصافاً در مقابل استحکام و استواری این نثر زیبا سر تعظیم فرود میآورد، خیلی خوب این ترجمه انجام گرفته…))
آثار مهم به جا مانده از عبدالرحمان شرفکندی
تلاش سخت و انگیزه سیری ناپذیر این استاد بی بدیل در طول ساعات مختلف شبانه روز سبب شد که او در زمینههای مختلف علمی، ادبی و فرهنگی آثار گرانبهایی را ترجمه کند. از جمله این آثار میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- شرح دیوان اشعار ملای جزیری (از اعضای خاندان کِرد اصیل ترکیه)
- ترجمه کامل کتاب قانون ابن سینا در هفت جلد برای اولین بار به زبان فارسی
- گردآوری فرهنگ جامعه کردی به کردی و کردی به فارسی هنبانه بورینه
- شرح حال خودش با نام چیشتی مجیور
- ترجمه کامل قرآن به زبان کُردی
درگذشت و آرمگاه ابدیش
در روز پنجشنبه به تاریخ دوم اسنفد سال 1369 هـ.ش در تهران دار فانی را وداع گفت. پیکر او به آرمگاه ابدیش در شهر مهاباد منتقل شد، جمعیت زیادی از راه دور و نزدیک برای تشییع پیکر این بزرگ مرد آمده بودند. پیکر هژار تا آرامگاه بداق سلطان تشییع شد و در کنار دوستانش هیمن موکریانی و ملا غفور دباغی به خاک سپرده شد.
تجلیل بعد از فوت
در مراسم بزرگداشت عبدالرحمان محمد قاضی نویسنده و مترجم برجسته در مورد درگذشت او چنین شعر میسراید:
شگفت نیست اگر آسمان بگرید زار | زِ داغ مرگ عزیزی بزرگ همچون «هژار» | |
«هژار» مرد شریف و بزرگوار که بود | حساب فضل و کمالش برون زِ حد شمار | |
نهاد داغ بزرگی به قلب ملتِ «کرد» | پساز هزاران داغ این سپهِر کجرفتار |
در مورخه 22 شهریور سال 1379 هـ.ش ههژار به عنوان یکی از مفاخر ایران زمین معرفی شده و نشان زرین انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ب خانواده او اهدا شد.
در سال 1385 هـ.ش محمد رئوف مرادی کتابی با عنوان زندگی نامه و خدمات علمی و فرهنگی استاد عبدالرحمن شرفکندی (هژار) را در انتشارات انجمن آثار و مفاخر فرهنگی به چاپ رسانده و منتشر کرد.